فقدان
آمدم بگویم که وجودش روح خانه است دیدم جلوی تلویزیون خوابش برده
آمدم بگویم که دوستش دارم داشت جدول حل میکرد
آمدم بگویم که وقتی نیست یا هست دلم برایش تنگ می شود پای تلفن بود
آمدم بگویم یک دنیا حرف دارم که برایش بزنم چرت میزد
آمدم بگویم دارم می رم و شاید هر گز هم بر نگردم سرش توی حساب وکتاب خودش بود
من هم چیزی نگفتم و برای همیشه رفتم برای همیشه